سلام
قدیمترها دردوران لیسانس وبلاگ نویسی میکردم و موضوع وبلاگم برنامه نویسی بود. این آدرس وبلاگ دست و پاشکسته ی اون زمان هست www.pro-vb-c.mihanblog.com.
تحصیلات تکمیلی و سربازی و کار از اون دوران دورم کرد. ولی نوشتن و به اشتراک گذاشتن مطالبی که دنبال می کردم تاثیر زیادی توی یادگیریم داشت. بعد از حدود ۱۰ سال از روزی که اولین پست رو توی وبلاگم نوشتم (سال ۱۳۸۷) اولین مطلبم رو توی این وبسایت می نویسم. برای آشنایی کلی با من رزومهام رو از منوی بالای وبسایت انتخاب کنید و ببینید.
در این وب سایت چه موضواعاتی رو دنبال می کنم ؟
بعد از این مقدمه ی کوتاه در ادامه همراه هم باشیم تا جواب این سوال رو بدیم. با یه داستان شروع کنیم.خودتون رو بگذارید جای من توی نوشتهی زیر و ببینید چه برداشتی دارید؟
سر ظهر توی مترو نسبتا خلوت نشسته بودم و ایستگاه به ایستگاه توی بلندگو اسم ایستگاه پخش میشد.اینقدر همه ساکت سرشون تو کار خودشون بود که صدای بلندگو از حد معمولش تو شلوغیا بلندتر به نظر میرسید. یه مرد و سه تا بچههاش وارد مترو شدن و مرد نشست دم در واگن کف زمین و بچههاش از میلهها بالا میرفتن و ورجه ورجه میکردن. یه لحظه با خودم فکر کردم که چه آدم بیملاحظهای! حتی اگه یکم بدجنستر به موضوع نگاه میکردم میگفتم اصلا چرا بچه بدنیا آوردی وقتی نمیتونی نگهشون داری! آخرش بهش گفتم آقا میشه بچههاتو نگه داری سرمون درد گرفت!
مرد سرشو آورد بالا و انگار تازه بیدار شده گفت: همگی ببخشید الان خبر فوت خانمم تو بیماستان رو شنیدم و تو حال خودم نیستم… نمیدونم اگه به این بچهها بگم چطور با این موضوع کنار میان؟
برداشتهای ما از دنیای اطرافمون جهانبینی ما رو عوض میکند! حالا میبینید که نگرشمون از پاراگراف اول تا دو خط آخر نسبت به این موضوع چقدر عوض شد. رفتارتمون بعد از شنیدن ماجرا چطوری عوض میشه؟ ایندفعه دیگه تذکر نمیدیم و رفتاری توآم با دلسوزی نشون میدهیم. صحبت از رفتار شد.
رفتار چیست؟
اگه بخوایم کمّی به موضوع نگاه کنیم Action یک مرحله قبل از رفتار هست. مثل اکشن عصبانی بودن که مثلا مادر در مقابل عمل خطا به بچهاش یک لحظه عصبانی میشود. یا اکشن اخم که به تنهایی یعنی در هم بردن ابروها و نازک کردن چشمها.
حالا اگر این اکشن تکرار بشه و بتونیم ازش یه الگوی ثابت در بیاریم میتوان گفت که به رفتار تبدیل شده است. مثل رفتار یه شخص در مواقعی که تحت فشار است. یا اخمو بودنمون همیشه قبل از شب امتحان. میبینیم که این رفتار در شرایط خاصی در فرد درونی شده است، شخصی که توی خانواده خیلی گرم میگیره توی جمع همکارا همیشه عصبی رفتار میکنه. این موقعیت جدید و موقعیتهای متفاوت دیگه قسمتی از دنیای یک نفره که با توجه به نگرشش و برداشت متفاوت فرد ازین موقعیت سبب بروز رفتار متفاوت اون فرد میشه و همین رفتارها سرمنشأ روابط ما با دیگران میشن و در خویشتنداری و انگیزههای ما بسیار مؤثر خواهند بود.
حالا چیکار کنیم که خوش اخلاق باشیم؟ باید بدونیم که تغییر در رفتار ما تغییرات کوچیکی به دنبال دارن اما تغییر شیوهی تفکر و طرز برداشت گامهای اساسی برای بهبود اوضاع خواهد بود. پس باید عادت کنیم رفتارهای کوچیک خوبمون رو تکرار کنیم.
رد راه حل های سریع و آنی و پرهیز از تعجیل در کارها
بیشتر مردم طالب راه حل های سریع و فوریاند و یه نسخهی آنی میخوان که آشپزی رو در ۲۴ ساعت یاد بگیرن! ممکنه آشپزی بلد نبودن یک درد حاد باشه ولی علاج درد حاد با یه قرص مسکن درست میشه. اگه قراره یه شب غذا درست کنیم یه آموزش سریع کافیه. اما بحث ما دردهای حاد نیستن. دردهای مزمن اند. دردهای مزمن مثل خدایی نکرده یک بیماری سخت مدت زیادی مراقبت و پرهیز نیاز دارند. نمیشه دویست تا قرص تجویز شده رو یه جا بخوریم و بگیم کار یه ماه رو میکنه.
استفاده و برنامهریزی کوتاه مدت از منابع باعث میشوند که منابع تحلیل رفته و در بلند مدت اندوختهای نداشته باشیم. پس تو همهی عادتها و ارزشهامون باید مداومت به خرج بدیم تا به استقلال رای روی اون عادت و نگرش برسیم. تا در مرحلهی بعد از استقلال بتونیم اتکا و اتکای متقابل به دست بیاریم.
اگر میگوییم این بچهی شلوغ من رو عصبانی کرد نشون میده که عصبانی شدنمون اتکا به رفتار اون بچه داره و اگر بچه خوب رفتار کنه من هم عصبانی نمیشم! یک مرحله بالاتر، استقلال قرار می گیره و ممکنه بگویم “ترجیح میدم ایندفعه عصبانی نشم ولی دفعهی بعد معلوم نیست…”.اتکای متقابل نسخه ی کاملمون هست که بدون توجه به رفتار کودک رفتارمون رو با اصول و ارزشهای خودمون نشون بدیم و در هر صورت فردی آرام باشیم.
اگر میتوانستیم صاحب چنین امنیت درونی قابل توجه ای باشیم که منشأ ارزشهای ما، ارزشهای درونی خود ما بود و نه اوضاع و شرایط اجتماعی و جسمانی یا فیزیکی یا محیطی، چه پیش میآمد؟ اگر محصول یا تولید نظام ارزشی خودمون باشیم تا چه اندازه میتونستیم مؤثر عمل کنیم؟
موضوع وبسایت
حالا بعد از این یک صفحه که سرتون رو درد آوردم کم کم موضوع وبسایت مشخص شد. موضوع اینه که روشی بنا کنیم که (البته بنا کردن یه مقدار بزرگه برای همین میگم روشی پیش بگیریم) ، روشی پیش بگیریم که دردهای مزمنمون رو با خوردن دونه به دونهی قرصها و با پرسیدن نظر دیگران دربارهی نگرشهاشون دربارهی این دردها خوب کنیم و اجازه ندهیم عجول بودن برای رسیدن به هدف دردمون رو بیشتر کنه. اجازه ندهیم تندخوانی یک کتاب ما رو از عمیق شدن در موضوعش غافل کنه و بدتر از اون هیچ استفاده ای ازش نبریم و فقط روخوانی ای با لذت لحظه ا
ی مطالعه و احتمالا پز اهل کتاب بودن و کتابخونه ی رنگارنگ داشتن برامون باقی بماند.
وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿۴۰﴾
و اینکه انسان جز حاصل تلاشش نیست (۳۹) و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (۴۰)
النجم – جزء ۲۷
به امید مؤثر بودن.
url=https://2orik-diploms.com/]где купить диплом .
سلام جناب علی نژاد
خسته نباشین من ادرس این وبسایتتون داخل میهنبلاگ پیدا کردم
یه سوال داشتم از خدمتتون
که راهنمایی ببفرمایین منو ممنون میشم
اینکه چطوری وبسایت بزنم یخورده راهنمایی کنین, من درباره جوملا و وردپرس اینها خوندم اما گیج شدم و سر در نیاوردم
ممنونم